چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۰۳ | ۱۴:۵۵ ۱۷ بازديد
پاورپوینت ادبیات نهم کتاب تکمیلی فصل ششم

-------
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات<br>دسته بندی : پاورپوینت<br>نوع فایل : PowerPoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )<br>تعداد صفحه : 33 صفحه<br><br> قسمتی از متن PowerPoint (..pptx) :<br><br> به نام آنکه هستی نام از او یافت تکمیلی پایه نهم – فصل ششم درس پانزدهم: ایستاده بر چکاد خواندنی ص138 در درس «آرشی دیگر»، عنوان درس برگرفته از داستان آرش کمانگیر است. همچنین در مصراعی از شعر (بر کمانش، تیر «آرش» را نمی دیدند) تلمیحی به این داستان می توان دید. بی گمان فردوسی با داستان آرش به خوبی آشنا بوده، اما در منابعی که برای سرودن شاهنامه در دسترس داشته، اصل داستان را نیافته است. از این رو امانت دارانه به منابع خود پایبند مانده و در شاهنامه به اشاره هایی به نام آرش و تیر او بسنده کرده است. با وجود این، در آثار گوناگون پیش و پس از اسلام، از افسانه آرش یاد شده و بهترین روایت آن را ابوریحان در کتاب «آثار الباقیه» آورده است. داستان چنین است که افراسیاب تورانی به خاک ایران می تازد و نبردی میان تورانیان و ایرانیان در می گیرد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا می افتد. سرانجام هر دو طرف، آشتی را می پذیرند و برای این که مرز دو کشور روشن شود و ستیزه از میان برخیزد، بر آن قرار می نهند که از مازندران تیری به سوی خاور پرتاب میکنند؛ هرجا تیر فرود آید، همان جا مرز دو کشور شناخته شود و هیچ یک از دو کشور از آن پیشتر نروند. ایرانیان بزرگ ترین کماندار خود را - که به نیروی بی مانندش تیر را دورتر از همه پرتاب می کرد - به میدان می خوانند. اینک دنباله داستان را از «آرش کمانگیر» می خوانیم: آرش، تیزپای و تندپوی چون آتش پیش می آید و بر کوه سرنوشت فرامی رود؛ بر کوه رویان در طبرستان که سینه سپهر را میفته است و در گوش مهر راز می گفته است بر ستیغ کوه که بیشینه ماه های سال، یال در چادر میغ می پوشیده است، می ایستد، روی به سوی توران، چون بارویی ستوار که از تازش تندبادهای توفنده و از غرش تندرهای خروشان، خم بر ابروی نمی آورد. آرش، کماندار سرنوشت، پهلوان آزاده، کمان را از کماندان به در می کشد و چندی شاخ آهوان را می پساود. سپس کمان را می ماند و زه بر آن می افکند. چرخ، زهازه گویان، آرش را که بر چکاد رویان برایستاده است و گیسوان بلندش در باد افشان است، به شگفتی می نگرد و بر کمان وی که دل زمان با تپش آن می تپد، رشک می برد. سپس تیر را، تنها تیری که در ترکش دارد، از آن بر می گیرد؛ نخستین و واپسین تیر ترکش که ایرانی نو، بلند و بشکوه، با آن آغاز می خواهد گرفت. تیر را در کمان می نهد و زه را در شکاف سوفار آن می افکند. آرش بالا می افرازد؛ بالایی به بلندی ایران. دم فرو می بندد. در این هنگام، جهان به یکبارگی دم فرو بسته است. تیر را فرو گرفته با انگشتان شست و زهگیر ، فرومی کشد. بازوی ستبر و نیرومند وی بر می آید، چون چنبر چرخ. همه توش و تاب و توان ایران، در این باز و گرد آمده است و فروفشرده شده است. شاخ آهوان سر بر یکدیگر می سایند. تیر رها می شود، زمین اوبار و آسمان گذار، با خروشی سهمگین که پرده های زمان را فرومی درد و مرزهای مکان را درهم می شکند. آنگاه که تیر از کمان می جهد، جان روشن و پاک آرش، همدل و همدوش با آن، از دام تن می دهد. پهلوان پیر همه هوش و هستی خویش را در تیر می دهد و با افکندن آن از مغاک خاک می رمد. او می میرد تا ایران جاودانه جان بگیرد. او در جای از پای در می آید تا ایران جاودان بر پای بماند و بر جای. خزان وی بهاری شکوفان را به ارمغان می آورد، بیگانه با هر پاییز پژمرده و برگ ریز. تیر آرش، به تیزی و تندی آتش، سرانداز و سرگش می پرد و باشه وار و شاهین وش هوا را بر می درد. تیر که پگاهان در افکنده شده است، در درازای روز، روزی به دیربازی تاریخ و پیشینه ایران، پهنه ها را در می نوردد؛ از دشت های فراخ و کوهساران بلند و دره های ژرف بر می گذرد و سرانجام شامگاهان درخُلم، جایی در فرارود بر گردوبنی فرو می نشیند. تیر را که افراسیاب مهر بر آن نهاده است، از خُلم به طبرستان می آورند. شاه توران، آنگاه که تیر را می بیند، سخت به شگفت می آید و زبان برمی گشاید که: «ای شگفتا شگفت! چگونه تیری راهی چنین دراز پیموده است و فرسنگها فرسنگ را پس پشت نهاده است؟! بی گمان نیرویی فراسویی در کار است و با نیرویی چنین، کار ما زار است. بهتر آن است که پیمان به سر بریم و بدین بهانه، جان به در. پس بسازید رخت بربستن را و از دامگاه مرگ رستن را». بدین سان افراسیاب جادو ایران را وامی نهد و به سرزمین خویش، در آن سوی آمودریا راه می برد. در پی این پیروزی در زمین، ابرهای تودرتوی باران زای آسمان ایران را فرو می پوشند و تیرگی های تباهی از هم فرو می پاشد و روز، رخشان و پر امید، بر می دمد و در هر سوی دامان درمی گسترد. روزی به دیرینگی و درازی تاریخ ایران، این سرزمین سپند هزاره ها که هزاران آرش را در دامان مهر خویش پدید آورده است و پرورده؛ آرشانی آتش نهاد و دریاوش که همواره از شب ایران روزی رخشان ساخته اند. 1- ده نمونه سجع در سراسر متن نشان دهید. مهر،سپهر/می سفته است،می گفته است/می پساود،می خماند/ زهازه گویان،رویان/زمان،مکان/می درد ،می شکند/ می دمد،می رمد/پای،جای /می پرد ،می درد/بربستن ،رستن 2- در فارسی هشتم (استعدادها ی درخشان) با اصطلاح "سره گرایی" آشنا شدید. در متن سره ای که خواندید، دو واژه عربی بیابید. (در فرهنگ لغت فارسی، رو به روی هر واژه که ریشه ای جز فارسی دارد، کوته نوشتی آمده است تا ریشه واژه را نشان دهد؛ برای نمونه، در فرهنگ بزرگ سخن [عر.] و [فر.] به ترتیب کوته نوشت "عربی" و "فرانسوی" است.) قرار : برابر پارسی :آرام، آرامش / عرش:برابر پارسی :اورنگ،اریکه،پهنه ،تخت / فرسخ:برابر پارسی فرسنگ جُستنی ص142, برای مشاهده توضیحات فایل پاورپوینت ادبیات نهم کتاب تکمیلی فصل ششم اینجا کلیک کنید برای دانلود فایل باکیفیت پاورپوینت ادبیات نهم کتاب تکمیلی فصل ششم روی دکمه زیر کلیک نمائید